به گزارش خبرنگار«خبرنامه دانشجویان ایران»؛جعفر آقایانی چاوشی استاد دانشگاه صنعتی شریف در گفتگو با خبرنگار خبرنامه دانشجویان ایران با اشاره به وضعیت نامناسب دانشگاه شریف از ورود جاسوسان آژانس به دانشگاه شریف و همچنین از جانشینی غرب محوری به جای خدا محوری در سیاست های کلی کشور گلایه کرد؛ متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:
زمانی دانشگاه شریف در اوایل انقلاب و در طول جنگ تحمیلی به خاطر داشتن استادان و دانشجویان متدین، متعهد و ایثارگر منشاء آن همه خیر و برکت برای کشور بود، امروز چگونه است؟
اگر حوادث آن روزهای بعد انقلاب و دوران جنگ تحمیلی را در نظر آوریم، مشاهده می کنیم که با آنکه آن زمان با سختی های عدیده جنگ تحمیلی، تحریم اقتصادی، خرابکاری گروهک های معاند و احزاب چپ و راست ضد دین مواجه بودیم، با اینحال صدای غالب در این میان، همان صدای رسا و خدا محورانه امام امت خمینی کبیر و مردم دیندار ایران بود.
امام بزرگوار خدا محوری را به همه عرصه های زندگی تسری داده بود. دین رابطه تنگاتنگی با عقل گرایی، سیاست و عرفان داشت مردم جهادگر ایران به پیروی از زعیم عالیقدر خود عالم را محضر خدا می دانستند که نباید در آن مرتکب گناه شوند. هیچ اتفاقی بدون امداد غیبی رخ نمی داد. مثلا آنگاه که رزمندگان سلحشور ما خرمشهر را آزاد کردند، امام خمینی به درستی فرمودند: « خدا خرمشهر را آزاد کرد» .
این دید خدا محورانه امام، آحاد ملت را چنان متحول کرده بود که زن و مرد و کوچک و بزرگش برای همه نوع جهادی به جنب و جوش افتاده و آستین همت را بالا زده بودند.
استادان و دانشجویان جهادگر بویژه به صورت خود جوش، مؤسس تشکیلاتی ازقبیل جهاد سازندگی، جهاد دانشگاهی و غیره شدند تا نابسامانی شهرها و روستا های کشور را سامان دهند و بر زخمهای ساکنانشان التیام بخشند.
کسانی که آن سالها را بخاطر دارند، خوب می دانند که کشور با محرومیت و عقب ماندگی های گسترده ای در حوزه های مختلف دست به گریبان بود. زیرا اغلب زیرساخت های کشور از قبیل خطوط ریلی، جاده ای ، شبکه های برق رسانی و آب رسانی و غیره یا از کار افتاده بودند و یا نیاز مبرم به بازسازی داشتند. همین گروه جهادگر دانشگاهی در مدت کوتاهی تنها با دانش و تخصص فنی خود و توکل بر خدای متعال همه این مشکلات را از سر راه کشور برداشتند. این یک نمونه از معجزه دید خدا محورانه، در جامعه آن روز کشور بود.
متاسفانه پس از جنگ و وفات امام، غرب گرایانی که با نام های مختلف در نهادهای دولتی رخنه کرده بودند، به تدریج در رأس هرم دولت های هاشمی رفسنجانی، خاتمی و روحانی قرار گرفتند و کشور را در مسیر خلاف آرمانهای انقلاب حرکت دادند. همین سیاسیون به نوبه خود روشنفکران سرسپرده و ضد دینی همچون عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری، مصطفی ملکیان و غیره را وارد معرکه کردند تا به تهاجمات گسترده علیه دین و ولایت فقیه بپردازند. دیری نگذشت که دانشگاه ها و سایر مراکز فرهنگی و هنری کشور به دست همین به اصطلاح روشنفکران و شاگردانشان تسخیر شد تا همه یک صدا سمفونی کدخدا محوری را ساز کنند.
درحالی که امام خمینی فرموده بود: « با توسل به دامن آمریکا ضعف و ناتوانی خود را بر ملا نسازید و از گرگ ها و درنده ها برای شبانی و حفظ منافع خود استمداد نطلبید..»
رییس دولت تدبیر و امید همه چیز کشور، حتی آب نوشیدن ملت را، به مذاکره با آمریکا گره زده بود. اما پس از مذاکرات برجامی هم، که دشمن آن همه از ما امتیاز گرفت و در مقابل، هیچ امتیاز قابل توجه ای به ما نداد، زندگی مردم نه تنها بهبود نیافت، بلکه روز به روز هم بدتر شد و فاصله طبقاتی گسترده تر گردید.
این تحولات سیاسی چه بازتابی در دانشگاه ها و به ویژه در دانشگاه شریف داشت و چه اهدافی را دنبال می کرد؟
هدف کلی دولت تدبیر و امید در واقع تعامل با غرب و به ویژه با آمریکا بود. البته این مطلب را، هم خود رییس دولت و هم مشاورانش و مخصوصا سریع القلم بارها بر زبان آورده اند.
تنها مانع اصلی آنها رهبر معظم انقلاب و همین جوانان پرشور و مردم کوچه و بازار ایران بوده و هستند- همان هایی که درمکتب امام امت متحول شده اند. زیرا دولت و مجلس سابق حتی تا اجرای داوطلبانه سند ننگین 2030 که ازدواج همجنس بازان را قانونی جلوه می داد پیش رفته بودند.
اما دانشگاه با بیرون تفاوت داشت؛ چون محیطی نسبتا بسته بود، استادان دانشگاه ها می توانستند تا حد زیادی منویات رییس خود را عملی کنند.
با انتصاب آقای فتوحی به ریاست دانشگاه شریف، دولت نشان داد که در انتخابش به خطا نرفته است. رییس دانشگاه در این راستا بسیار ماهرانه عمل می کرد. نخست بعضی از استادان خوب را باز نشسته کرد و مدتی بعد هم دکتر گلشنی را از سر راه خود برداشت. پس از آن هم گروه فلسفه علم را جولانگاه نظریات مغایر با دین کرد. البته دانشکده های دیگر هم از این سموم در امان نماندند و بدین ترتیب استادان غیر متعهد، فضای آزادی یافتند تا هر نوع اهانتی را که به دین و حکومت دینی بکنند.
مثلا در همین روزهای کرونایی، یکی از همین استادان دانشکده فیزیک، در مصاحبه با یورونیوز، دینداری را این گونه توضیح می دهد:« وقتی شما در اضطرار هستید و هیچ راه خردمندانه ای هم برای حل مشکلاتتان وجود ندارد به چیزی متوسل می شوید؛ این چیز گاهی یک شخص است، گاهی یک درخت که به آن دخیل می بندند، گاهی اعتقاد به خداست و گاهی استخاره. وقتی کسی بیمار است و علم، راه حلی برای این بیمار ندارد او ممکن است به چنین اموری متوسل شود برای کسب بهبودی.»
ازپیامدهای این سیاست در دانشگاه شریف بگویید؟
بی غیرتی و آلوده شدن به کارهایی نظیر جاسوسی و مزدوری برای بیگانگان از پیامدهای کدخدامحوری است . در همین سالهای اخیر دیدیم که جاسوسی یکی از پزشکان هسته ای ایرانی، برای سرویس های جاسوسی اسرائیل، موجب شد تا ما، چند دانشمند برتر هسته ای را، از دست بدهیم.
شخص دیندار هرگز به کشورش، خیانت نمی کند. اما آنچه که به دانشگاه شریف مربوط می شود، این است که به رغم هشدارهای رهبر معظم انقلاب، در حراست از دانشگاه ها و سایر مراکز علمی کشور، از دید جاسوسان بین المللی، حدود دو سال پیش، گروهی از همین جاسوسان، در پوشش ناظران آژانس هسته ای، توانستند در روز روشن از دو دانشگاه مهم ایران، یعنی دانشگاه علم و صنعت و دانشگاه شریف، بازدید کنند و به خواسته های خود دست یابند. در حالیکه غلامی وزیر علوم و فناوری این بازدید را تکذیب می کند، فتوحی از وقوع چنین حادثه بزرگی اظهار بی اطلاعی می کند. من در اینجا ضمن ارائه سند این بازدید، از آقایان غلامی و فتوحی می خواهم به خاطر این دروغگویی و غفلت از مسئولیت هایشان استعفا دهند.
tahereh
1399/04/12 - 22:01
